English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1171 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
potentate U پادشاه
rex U پادشاه
queens U زن پادشاه
monarch U پادشاه
head of state U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
o king U ای پادشاه
kings U پادشاه
Shahs U پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
kingless U بی پادشاه
sovereigns U پادشاه
potentates U پادشاه
sovereign U پادشاه
king U پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
Shah U پادشاه
queen U زن پادشاه
monarchs U پادشاه
rial U پادشاه ملکه
fit for a king U لایق پادشاه
kings palace U قصر پادشاه
sign manual U امضا پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
kingling U پادشاه کوچک
king of england U پادشاه انگلستان
oberon U پادشاه پریان
kings palace U کاخ پادشاه
regicides U قتل پادشاه
regicide U قتل پادشاه
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
privy seal U مهر شخصی پادشاه
king of birds U پادشاه مرغان :دال
aeolus U پادشاه تسالی یونان
regent U نماینده پادشاه رئیس
regents U نماینده پادشاه رئیس
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
theonomy U کشوری که خداپادشاه ان باشد
in claisum U دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
worksheet U ی داشته باشد
hydroxide U داشته باشد
if any U اگر داشته باشد
ineffectively U بی انکه اثری داشته باشد
irrelatively U بی انکه وابستگی داشته باشد
frothily U بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
roundelay U تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
carbuncle U لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncles U لعلی که تراش محدب داشته باشد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
numbly U بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
four by four U خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
large ship U کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
gazebo U عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
inefficaciously U ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
titular charge daffaires U کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
pointlessly U بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
on occasion U لدی الاقتضا هر وقت موقعیت داشته باشد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
pay d. U خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
lagan U کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
set in <idiom> U تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
convalescent center U یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
What effect do you think the changes will have on you? U فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
fractional reserve banking U بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
borough U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
lugger U زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
boroughs U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
nominative subject U اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
controlling company U موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
CD quality U چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
quantum meruit U هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
nunc pro tunc U حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
fixes U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
id U کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
doubled U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
doubled up U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
fix U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
addressable U ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
large scale computer U که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
caches U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
variable U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
alien U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
variables U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
melodramas U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com